اربعین
سال های حکومت صدام رو سیاه و سفید یادمه
روزهایی که پیرهای ما در حسرت زیارت شش گوشه جان می دادند و جوان ها ، در هیئت ها زمزمه می کردند ؛ تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده ... تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا ...
بین الحرمین تو خیلی از ذهن ها فقط یه عکس بود و با یه آه ...
تو همون بحبوحه بود که برخوردم به حدیث نارنین علائم مؤمن ، که یکی ش زیارت اربعین بود ...
اربعین برام واژه ای بود در حد بک مراسم ترحیم و چهلم که برای همه ی اموات برگزار می شد ... اما برای امام حسین علیه السلام ، ویژه تر
چرا؟
خب شاید چون امام حسین خودش ویژه تر بود ...
هیچ وقت ذهنم فراتر از این نرفت .. تا اینکه رسیدم به اولین اربعین برجسته ی عمرم ..
اربعینی که برای اولین بار تلویزیون پخش مستقیم مراسمی رو از کربلا روی آنتن برد که جهان رو به حیرت وا داشت ...
مراسم اربعین در کربلا ... کنار قتلگاه ... باورکردنی نبود ... آنچه در قاب تلویزیون نقش بسته بود ، بین الحرمین بود مملو از جمعیت ..
عکس نبود ؛ واقعی بود ...
اولین حسرت واقعی عمرم بود و آهی که کشیده شد از ته دل ...
کربلا آزاد شده بود به دست دشمن سفاکی که هرگز تصور نمی کرد ، از بین بردن عروسک خیمه شب بازی اش منجر به ایجاد چنین حماسه ای شود ...
اربعین های بعد باشکوه و باشکوه تر از قبل برگزار شد ...
الحمدلله
حالا خوب می شد فهمید معنای حدیث نشانه ی مومن را ...
زیارت اربعین را
زیارت در اوج ناامنی
گرفتن جان در دست و گذاشتن تمام هستی در طبقی از اخلاص برای بودن در کنار امام ...
امروز ، دشمن زمینه ساز پیچیدن نام حسین در جهان شده
فردا در بلندای ظهور، وقتی فرزند حسین در کنار کعبه فریاد « انا ابن الحسین » سر داد، عالم حسین را می شناسند و حسین رمز تحقق ظهور خواهد بود ان شالله
.
.
.
این روزها که زائران رفتند و جاماندیم از قافله، دل خوش داریم به بندی که فرمود ، جامانده ی اربعین ، ناراحت نباش، رقیه هم اربعین در کربلا نبود ...
اما
دل خون داریم از فراق فرزندانی که رفتند تا این راه باز شود ...
آنانی که کربلا ندیده کربلایی شدند .. .
صلی الله علیک یا اباعبدلله
+
- ۹۴/۰۹/۱۰