اردی بهشت کذایی
امان از بهار و حساسیت های فصلی اش
وقتی ذوق زده ای از دیدن گل های رنگارنگ باغچه های شهر، وقتی با تمام وجود بوی گل های محمدی را از باغچه ی خانه ها به ریه هایت منتقل می کنی... اصلا حواست به عوارض بعدش نیست، اصلا به آبریزش و نفس تنگی بعدش فکر هم نمی کنی. فقط خوشی آن لحظه را می خواهی.
اینها را وقتی می نویسم که از عطر گل های دوست داشتنی ام سردرد گرفته و به گوشه ای پناه برده ام تا بتوانم راحت تر نفس بکشم.
بعد به این فکر کردم که گاهی چنان سرگرم لذت های زودگذر می شویم که یادمان می رود چه عواقبی در انتظارمان است. گاهی شامه مان برای آنچه که نباید تیز می شود.
حواسمان را جمع می کنیم اما برای دیدن زیبایی هایی که مدت ها باید عذاب آن لذت آنی را تحمل کنیم.
به این فکر کردم که شامه حساس داشتن هم بد نیست، شاید بعد از آن لذت، عذاب نفس تنگی را تحمل کنی اما یک هشدار است یک آلارم، که این بار مست گل ها و بوی عطرشان شدی... اما حواست باشد شاید این نفس تنگی کار دستت دهد و زمانی برای جبران نباشد.
هشدار می شود برایت که اگر حواست پرت زیبایی ها شود، یا نفست را می برد یا آنقدر مجبور می شوی قرص ضد حساسیت مصرف کنی که دیگر گل ها و عطرشان هیچ خوشی را برایت ایجاد نمی کند.
تازه این حالت خوب مساله است
شامه ات که قوی باشد روی تمام بوها و عطرهای اطرافت حساس می شوی، حواست را جمع می کنی که فلان عطر و ادکلن را استفاده نکنم، شاید همین طور که مرا از خود بی خود و مریض احوالم می کند شاید دیگری هم دچار مشکل شود از بوی عطر خوش من.
شامه ات که قوی باشد با بوی دود ماشین و عطر سیگار فلان به سرفه می افتی و این یعنی هشدار به منطقه خطر نزدیک می شوی. البته اینجا کمی قضیه اش فرق می کندحالت همان لحظه بد می شود از بدی بو و دود سیگار و متحیر می مانی که چه چیز آن خوب است که ملتی را وادار به استفاده می کند.
آن وقت است که قربان صدقه شامه ی حساست هم می روی و به این فکر می کنی که چرا حواست نیست
چرا حواست نیست عزیز دل پدر، عزیز دردانه خدا، این دودی که به راه انداخته ای ریه ات را از بین می برد و تنفس را برای دیگران سخت می کند و چه راحت کلاه شرعی سرش می گذاری؛ حرام که نیست... که مگر خدا نفرمود: هر چه که به تو و بدنت ضربه بزند حرام است؟ پس چطور حرام نمی دانی؟ فتوا نمی دهم استدلال خودم را می گویم.
اصلا حالا که فکر می کنم باید حواست به هر چه شامه ات را کمی قلقلک می دهد باشد، چه عطر خوش گل های بهاری، چه هوای دود گرفته ی زمستان، چه عطر خوش ادکلن فلان و چه بوی دل انگیز اگزوزها و سیگارهای دود شده
تمام اینها یک هشدار است که حواست باشد نه خوشی و زیبایی سرمستت کند که بخواهی بعدا تاوان آن سهل انگاری هایت را بدهی و نه در هوای دود گرفته ی شهر از بوی سیگار و... راحت قدم بزنی.
اصلا اگر قلقلک نداد باید حواست را بیشتر جمع کنی، نکند آنقدر این عطر و بوهای کذایی مشامت را پر کرده باشد که خوشی عطر گل محمدی را از ادکلن فلان و سیگار بهمان تشخیص ندهی ... نکند که بیمار شده باشی و دستگاه تنفسی ات، آن پرزهای هشدار دهنده ریه هایت از کار افتاده باشد.
نکند غرق منجلاب شده باشی و حواست نباشد
حواست به شامه ات باشد لطفا
- ۹۵/۰۲/۱۷
این تمثیل لذت های دنیایی و بوییدن گل های اردیبهشت ، اصولن گل های اردیبهشتی رو نباید زیاد بویید باید از دور نگاهشون کرد و ازشون لذت برد!
هر چی ضرر داره که حروم نیست هست؟ صرفن اینجوری که نمیشه که حکم کرد