دلانه


    نویسندگان

    ولی شناسی

    جمعه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ

    گفت : چطور میتونم به یکی ثابت کنم آقا «مقام معظم رهبری» از اولیا الله هست ؟

    گفتم: رها کن، نمی تونی ، ضمن اینکه کار عبثی هست، کسی که ولی شناس باشه نیازی به اثبات نداره ، برای فهم ولی بودن آقا ، طهارت جان لازمه نه بیان اثباتی...

    گفت: آخه خیلی امام زمان رو دوست داره... فقط با آقا مشکل داره... نمی تونه ولی بودنش رو بپذیره...

    گفتم: دلهای کوفیان هم با امام حسین بود اما شمشیرهاشون با بنی امیه بود... 


    -------------------------------

    مطلب بالا از وبلاگ بزرگواری هست، اجازه گرفتم تا مطلبشون رو به همراه سوالی که برام پیش اومد و جواب ایشون رو اینجا نشر بدم.



    سوال کردم: این قبول که اگه دل آماده باشه خودش میره پی ولی خدا اما شاید بعضیا زمینه اش رو نداشتن یعنی اصلا در محیطی نبودن که بخواد به سمتش کشیده بشن یا شاید نیاز به واسطه دارن بازم نباید اثبات کرد، حرفی زد؟

    جواب ایشون رو در ادامه مطلب بخونید لطفا :)


    فرمودند: توضیح دادن و اثبات کردن برای کسی که حقیقتا میخواد بدونه ایرادی نداره... اما حتی برای اون شخصی که حقیقتا میخواد بدونه هم تلاش مضاعف نکنید در حد چند جمله بگید بعد بگید حالا باز خودت هم تحقیق کن ببین به چه نتیجه ای میرسی... اصرار نداشته باشید که بپذیره... در عقاید، به اختیاری که خدا بهش داده احترام بذارید... حتی اگه آتش رو انتخاب کنه... 

    چرا؟
    به نظر من موضوع ولایت پذیری نباید به صورت مستقیم مورد بحث قرار بگیره... ولایت پذیری یه فرایند نیست... یه میوه و یه محصول هست... نتیجه ی یک فرآینده... نتیجه ی یک تربیته...
    وقتی عقل سلیم در شخصی باشه ولایت پذیر خواهد بود... اما ما باید بریم به سمتی که عقل سلیم رو در خودمون تقویت کنیم... پروسه ای که باید بهش پرداخت اینه...
    باید اشخاص رو طوری مدیریت کرد که قدرت تشخیص پیدا کنن... نه اینکه مصادیق درست رو دائم نشونشون بدیم...
    ما فکر میکنیم اگر معرفت اشخاص رو بالا ببریم... یا اطلاعات کافی به اونها بدیم حقیقت رو خواهند پذیرفت اما من فکر میکنم افراد فقط چیزی رو خواهند پذیرفت که قلبشون تایید کنه... معرفت فقط به انسانها میفهمونه  قلبشون چی میخواد... همین...
    مثلا عمروعاص خیلی بیشتر از خیلی از یاران حضرت علی امامت و ولایت حضرت رو میشناخت... اما قلبش با ولایت نبود... لذا نپذیرفت...
    اما اگه اشخاص قلبشون با الله و آل الله باشه حتی اگه فرصت معرفت کسب کردن هم پیدا نکنن عاقبتشون خیر خواهد بود... مثل حر
    حتی ممکنه مدتها با یه ولی خدا مخالفت هم بکنه... اما در نهایت اون حب قلبیش بروز میکنه و برمیگرده... لذا عجله نکنید در فهماندن به اشخاص... بگید برو تحقیق کن... شاید حرف همین مقداری که تو فهمیدی نباشه... من که اینطور فکر نمی کنم... بذار بره... اگر اهل باشه برمیگرده ولو بعد سالها و اون به شما اصرار میکنه که برام بیشتر بگو... نه اینکه شما بهش بگید صبر کن تا بیشتر برات توضیح بدم شاید قانع بشی... 
    من نمیگم دنبال معرفت نریم چون در نهایت اون حب ذاتی اشخاص تعیین کننده هست... نه... 
    فقط میگم برای اینکه اشخاص شخصی مثل آقای خامنه ای رو به عنوان ولی خدا بپذیرن تلاش بیهوده نکنید... جنس این موضوع جنسی نیست که بشه به صورت مستقیم مطرحش کرد...
    باید سبک زندگی مون رو طوری مدیریت کنیم که خروجی اش بشه ولی شناسی... باید دین رو طوری عرضه کرد و طوری دین رو شناخت و بهش عمل کرد که نتیجه اش بشه ولی شناسی...
    من یه مورد رو این روزها به یکی دو تا از بزرگواران مجازی گفتم:
    مثلا انسان باید در اعمال روزمره اش (از اعمال عبادی گرفته تا واجبات روزمره اش مثلا غذا خوردن ، خوابیدن، تعامل داشتن با اطرافیان و ...) "ادب" محور باشه نه "حال" محور...
    در عبد بودن اصالت با "ادب" هست... نه با "حال" 
    کسی که براش ملکه شد به اموری که باهاش حال میکنه اولویت میده و چندان پابند به ادب نیست نفسش طوری بار میاد که عقل سلیم در این شخص بروز پیدا نمیکنه...
    مثال بزنم:
    میره به وبش سر بزنه میبینه شخصی که ماهها ازش خبری نبود براش نظر گذاشته... خیلی مشتاقه که جوابش رو بده
    در همین حین کار واجبی پیش میاد مثلا مادرش ازش تقاضایی داره که یه نیم ساعت کار میبره انجام اون تقاضا... این شخص به مادرش میگه یه ربع صبر کن میام... اول جواب دوستشو میده...
    حالا با یه بار دو بار مرتکب شدن به این مدل رفتارها در نفس ملکه ایجاد نمیکنه... اما خیلی از ماها توی همه امور جزئی زندگیمون آداب رو فدای "حال" میکنیم... مثلا میگیم با بچه های این هیئت حال نمی کنم میرم هیئت اون ور شهر... اون هیئت بچه های باهالی داره... توی بخش های مختلف زندگیمون رفتارهای حال محور زیاد داریم... مشخصه نفس مودب نیست... عبد نیست...لذا عقل سلیم هم نداره... لذا به وقتش نمی تونه در مصداقها حق رو از باطل تشخیص بده...
    یعنی میل شخصی و "حال" رو بر "ادب" اولویت داد... این یه مثال بود...
    ما باید در زندگی مون ریز بشیم ببینیم چقدر در اعمالمون اهل رعایت ادب و آداب "الهی" هستیم... اگر حال محور هستیم بدونیم قدرت تشخیص حق و باطل رو در بزنگاهها نخواهیم داشت... چون این حال محور بودن ملکاتی در نفس پدید میاره که نفس رو از عبودیت درست دور میکنه...
    چون اولیا الله اینطور نیست که بخوان مصادیق رو به مردم نشون بدن... خیلی به ندرت پیش میاد که مصادیق حق و باطل رو نشون مردم بدن... اونها مظهر اسم ستار العیوب حق هستن... فقط جایی باطل رو مصداقا رسوا میکنن که اذن داشته باشن...
    لذا میبینید شخصی مثل آقا دائم بر بصیرت تاکید میکنن... یعنی آقا شما باید بصیر بشید... چون ابد در پیش دارید... من اگه همه جا حق و باطل رو به شما مصداقا نشون بدم شما رشدی نخواهید کرد... 
    لذا میبینید با ولی بودن سخته...
    باید یه تحقیقی رو شیوه های تربیتی بکنیم ببینیم چطور میشه اشخاص رو تربیت کرد که قدرت تشخیص حق و باطل رو پیدا کنن...
    • سما بانو

    همدل  (۵)

    من هیچ وقت نمیتونم کسی که آدمی مثل مصباح یزدی رو با بصیرت و با صفا میدونه رو به عنوان ولی قبول داشته باشم.
    با عقلمم به این مسئله رسیدم
    پاسخ:
    سلام
    شما رو به خوندن دوباره متن توصیه می کنم

    یاعلی
  • مــ. مشرقی
  • چقدر خوب.موافقم، اصرار بی ارزش میکنه.
    پاسخ:
    سلام
    خدا عاقبتمون رو بخیر کنه

    یاعلی
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • خیلی عالی بود. استفاده کردم
    پاسخ:
    سلام
    خدا را شکر( خدا خیر بده به بزرگواری که این متن رو نوشتن و اجازه انتشار دادن)

    یاعلی

    سلام
    متنو خونده بودم
    وهمچنان سر حرفم هستم
    اصراری هم ندارم حرفم رو قبول کنید،همون طوری که شما اصراری ندارید

    علی یارتون
    پاسخ:
    سلام
    الهی همیشه راهی پیدا کنیم برای رسیدن به آرامش
    یکی از راه های آرام بودن به نظرم اینه که فکر کنی یک بزرگتر داری، مثل یه فرزند که هر چقدر هم بزرگ بشه باز به پدرش نیاز داره، به بزرگتر

    الهی کفران نعمت نکنیم 
    عاقبتتون و عاقبتمون ختم بخیر ان شالله

    یاعلی
  • شبنم بیقرار
  • کاملا موافقم!
    بحث زیاد با کسی که ولایت رو نمیشناسه فقط باعث میشه انرژی خودمون برای رشد کم بشه.
    پاسخ:
    سلام بر سادات بانو
    اونم وقتی می دونی راه به جایی نداره
    عاقبتمون ختم بخیر ان شالله

    یاعلی

    ثبت یک دلانه

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">