دلانه


    نویسندگان
    ۰۸
    شهریور
    ۹۳

    بیمارستان از مجروحین پر شده بود...
     حال یکی خیلی بد بود...خونریزی شدیدی داشت.
     وقتی دکتر این مجروح را دید به من گفت بیاورمش داخل اتاق عمل.

     من آن زمان چادر به سر داشتم.

     دکتر به من اشاره کرد و گفت: که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم...
     مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:


     من دارم می روم تا تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم...

     چادرم در مشتش بود که شهید شد.

     از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.

     

     راوی: خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس

     
    یاعلی
    • سما بانو
    ۰۶
    شهریور
    ۹۳

    تو پاک ‏ترینی و فرشته از چشمانت فرو می ‏ریزد.

    پاکی، تو که معصومه نام گرفته ‏ای و مریم اهل بیتی و کریمه آسمان و زمین.

    زمین، آمدنت را هلهله می‏ کند.

    فرشته ‏ها اسپند بر آتش می ‏ریزند تا چشمانی که تاب دیدن تو را ندارند، کور بمانند.

    ریسه‏ های نور، از آسمان تا زمین کشیده شده است.

    این همه، به یمن آمدن توست؛ کریمه اهل بیت.

    ریحانه بهشتی بودی و سرزمین من، عطش رایحه تو را داشت.

    آمدی تا انیس و همدم خلوت برادر باشی و غم غربتش را با شانه ‏های خود قسمت کنی.

    قم، بوی توس می ‏دهد

    .

    .

    .

    امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بسته‏ ایم.

    همه سرشار از شادمانی ‏اند.

    ... امروز شهرم نیز، عطر توس گرفته است!

    شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛

    شاید برادری به دیدار خواهری... شاید...



     + میلاد حضرت فاطمه معصومه(س)، کریمه اهل بیت گرامی باد.


    یاعلی

    • سما بانو
    ۰۵
    شهریور
    ۹۳

    لحظه هایی که سر یه دو راهی قرار می گیری، تمام راه هایی رو که پشت سر گذاشتی در نظر می گیری و مقصدت رو تجسم می کنی بعد با کمک نقشه و راهنما و ... راه درست رو جستجو می کنی.

    اما گاهی برای پیدا کردن بهترین راه برای رسیدن به هدفت هر الگوریتم و روش جستجویی هم پیاده کنی باز به نتیجه نمی رسی، چرا؟ شاید ... شاید چون به خودت مطمئن نیستی!!!

    گاه احساس می کنی این دو راهی، سخت ترین امتحان الهی هست و گاهی بنظر میرسه خدا این امتحان رو تنها برای این قرار داده تا تو صداش بزنی، تا به یاد بیاری تنها کسی  هست که همیشه هوات رو داره.

    پس اقرار می کنم: الهی و ربی من لی غیرک



     + خدایا دو راهی های زندگی رو جز امتحان های سخت قرار نده.

     + خدایا کمک کن همیشه راه درست رو انتخاب کنیم. اهدنا الصراط المستقیم...


    یاعلی

    • سما بانو
    ۰۳
    شهریور
    ۹۳

    دوریروزنامه ها ،
    از بحرانِ اقتصادیِ دنیا
    خبر گُزاری ها ،
    از بحرانِ دولتها نگرانند
    اما
    هیچکس
    خبر ندارد
    دُرُست همینجا
    در قلبِ دنیا
    بُحران
    دوریِ ما از هــــــم است

    • ضحـ ـی
    ۳۰
    مرداد
    ۹۳



    امام جعفر صادق (ع) می فرمایند: عاقل ترین مردم خوش اخلاق ترین آنهاست.


    • سما بانو
    ۱۶
    مرداد
    ۹۳

    با اشک و خون انشاء نوشتند کودکان غزه ام...

    • ضحـ ـی
    ۰۹
    مرداد
    ۹۳
    سلام
     
    قبل تر به وبلاگ های مختلفی سر میزدم و برای بعضی هاشون کامنت میگذاشتم، قبل تر برای هر کامنتی که میگذاشتم یه عالمه فکر می کردم و بارها وبارها پاک می کردم و دوباره می نوشتم تا بشه اونی که میخوام تا نشه ازش برداشت دیگه ای کرد، اما از زمانی که قرار شد بیام دلانه و بشم یکی از نویسنده های اینجا، خیلی استرس پیدا کردم، چون خودم رو نماینده ی دلانه می دونم، مدام با خودم فکر می کنم شاید درست نباشه به هر وبلاگی سر بزنم و هر نظری بگذارم گاهی برای گذاشتن یه کامنت اونقدر با خودم کلنجار میرم که آخر بدون هیچ حرفی صفحه رو می بندم.
     
    به نظرم نماینده بودن بار مسئولیت زیادی داره.
     
    اما نمی دونم چرا من که خودم رو در مقابل نام شهرم، نام خانوادگیم، نام وبلاگم و ... مسئول میدونم و سعی می کنم با داشتن این عناوین هر کاری رو انجام ندم، هر حرفی رو نزنم، چون که خودم رو نماینده ی اون شهر، اون خانواده و اون وبلاگ و ... میدونم، پس چرا خودم رو در مقابل خدا مسئول نمی دونم مگه من عنوان بنده ی خدا بودن رو یدک نمی کشم؟ پس چرا هر جایی می رم؟ چرا هر کاری رو که دوست دارم انجام میدم و هر حرفی رو می زنم؟ بدون اینکه فکر کنم من دارم با این کارهام آبروی خدامو می برم. نمی دونم چرا به اینجا که می رسم کم میارم.
     
    کاش حداقل به اون اندازه که واسه این القاب دنیایی ارزش قائلیم و واسه خدشه دار نشدنش حواسمون رو حسابی جمع می کنیم بتونیم واسه بنده خدا بودن هم ارزش قائل بشیم.
     
    به قول دوستی: بچه مثبتی از نگاه خیلیا، واسه همین اگه کاری کنی، اون کار از نظر اون خیلیا، مورد تائید خدا و پیغمبره، حواست باشه رفیق، مسئولی!
     
     
     
    یاعلی
     
    • سما بانو
    ۰۶
    مرداد
    ۹۳

    .

    یادمه بچه که بودم به خاطر سختی روزه گرفتن ، عید فطر رو خیلی دوست داشتم . اصلا کلی ذوق می کردم  وقتی بین برنامه های تلویزیون یه دفعه برنامه قطع می شد و گل و سبزه و آهنگ و دالام دولوم راه می افتاد که عید اعلام شد و عیدتون مبارک و از این حرفا !

    اما یه چیزش خیلی بد بود !

    اینکه شب عید همه خونه نشین می شدند و هیچ کس نمی رفت عید دیدنی !

    .

    .

    • ضحـ ـی
    ۰۳
    مرداد
    ۹۳


    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    خیلی هامون دلانه رو دوست داشتیم و کار روزانمون سر زدن به اینجا بود وقتی حرف از بستن دلانه شد خیلیا شوکه شدیم و ناراحت اما بانو دلانه صلاح رو بر رفتن دونستن، ما هم تمام تلاشمون را بکار میگیریم تا دلانه رو به خوبی قبل اداره کنیم.


    و اما بعد...
    ما اینجا از اعتقاداتمون مینویسیم.از باورهای روشنمون، از غرور ملی و اسلامی مون و ...
    پیرو سخنان حضرت آقا که فرمودند: "شیعه باید  مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد."

    ما اومدیم تا از این فضا برای هموار کردن مسیرمون واسه رسیدن به اهدافمون بهره ببریم.

    اینجا متعلق است به هرکسی که همفکر و همراه ما باشد.


    یاعلی


    • سما بانو