جمعه, ۲۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ
راستی اگر آدمی فقط قدر یک دور ساعت شنی فرصت "بازگشت" می داشت...
... راستی چه می کرد؟!!
.
.
.
.
یا نه ...
.
.
.
.
.. اگر تنها قدر یک دور ساعت شنی فرصت "ماندن" می داشت... چه می کرد؟!!
.
.
.
فقط قدر یک دور ساعت شنی..!
.
.
.
پ.ن :
از بالا دستور رسیده بود که امشب در مورد موضوع دیگری بنویسم ، اما وقتی ذهن مشغول چیز دیگه ای باشه ، نوشتن از موضوعات دیگه غیر ممکن نباشه ، سخته...
عذر می خوام از مدیر محترم دلانه به خاطر خلف وعده ..
پاسخ:
ضحی :سلام بانو
جوابتون من رو به فکر واداشت ...
قرآن در وصف قیامت می فرماید " روزی که پدر از فرزند فرار می کند ... "
روزی که تمام پیوندها گسسته می شه !
برای منِ خودخواه سخته که همین فرصت کوتاه رو صرف کسانی بکنم که در ابدیتی که در پیش دارم ، نقشی نخواهند داشت... ولو خیلی عزیز و نزدیک باشند در دنیا !!!
فرصت های باقی مانده ، اون دقیقه نودی ها ، همیشه برام حکم طلا رو داشتن ..
خصوصا اگر بدونم که دقیقه نودی هستن ...
پاسخ:
ضحی:شما که استادید و ما درس پس می دیم در محضرتون .
جمله آشناست بله :))
هرچند مسلما خودتون آگاه ترید ، اما برای اطلاع دوستان عرض می کنم که اینجا داستانش آمده !
شما به بنده لطف دارید .
مدیر محترم دلانه ، ماموریت سختی رو به بنده محول کردن !
نوشتن در باب مساله ای که اصلا دلانه ای نیست ... دلانه ای کردن یه مسئله ی جدی و قانونمند ، کمی سخته
ضحی بانو هم کمی تنبل :))))
اما چشم .
سعی می کنم بیشتر بنویسم . معترفم به کم کاری خودم .
عمری اگر باقی بود ، ان شالله جبران می کنم
یاعلی
دوباره کارهای سابقش رو تکرار می کنه