سفید و سیاه
روزی استاد وارد کلاس شد و از دانشجویانش خواست تا برای امتحان آماده شوند . همه با نگرانی منتظر شروع امتحان بودند . طبق معمول ، استاد برگه های امتحان را به صورت پشت رو، روی میز آنها گذاشت . وقتی همه برگه ها را پخش کرد، از دانشجوها خواست تا آن ها را برگردانند. همه متعجب شدند؛ چون هیچ سوالی در برگه نوشته نشده بود؛ فقط یک نقطه ی سیاه وسط برگه بود! استاد وقتی قیافه ی دانشجویان را دید، گفت: از شما می خواهم درباره ی چیزی که در برگه می بینید، بنویسید.
دانشجویان ، سردرگم شروع به انجام تکلیف غیر قابل توضیح خود شدند. در پایان کلاس، استاد تمام برگه ها را جمع کرد و با صدای بلند شروع به خواندن آنها کرد.
همه، بدون استثنا، نقطه ای سیاه را توصیف کرده بودند و درباره ی محل قرار گرفتن آن در وسط صفحه نوشته بودند. بعد از اتمام خواندن برگه ها ، در حالی که کلاس ساکت بود، استاد شروع به توضیح دادن کرد. او گفت: من قصد نمره دادن به شما را ندارم؛ فقط می خواستم چیزی را به شما بدهم تا درباره اش فکر کنید. هیچ کس درباره بخش سفید ننوشت . همه روی نقطه ی سیاه متمرکز شدند. چیزی شبیه این در زندگی هایمان اتفاق می افتد. همه ی ما فقط روی نقطه سیاه متمرکز می شویم. مشکل سلامتی که آزارمان می دهد، کمبود پول، مشکلی که در رابطه ما با یکی از افراد خانواده ی مان وجود دارد، یا ناامید شدن از یک دوست .
نقطه های سیاه در مقایسه با داشته هامون خیلی کوچک هستن و ناچیز اما اجازه میدیم ذهنمونو درگیر و سیاه کنن
چشم از نقاط سیاه زندگی برداریم و از نعمتهایی که بهمون داده شده لذت ببریم شاد باشیم و شکرگزار زندگی رو با عشق سر کنیم
خوش باوری و حسن ظن نشانه سلامت نفس و صفای روح است، زیرا افرادی که ضمیر پاکی دارند در بیشتر موارد، به ذهنشان جز خیر و نیکی خطور نمی کند.
- ۹۵/۱۰/۰۴