محض اطلاع حواسش بهمون هستا
سلام
یه جا این متن رو خوندیم که:
"چه حس خوبیه یکی رو داشته باشی حتی وقتی که سرش شلوغه یهو برگرده بهت بگه :
محض اطلاع حواسم بهت هستا "
اون لحظه به این فکر کردم که پس چرا همیشه این حس خوب رو نداریم مگر نه اینکه "خدا همیشه حواسش بهمون هست".
خاطره نوشت:
با دوستم بیش از هشت ماه روی پایان نامه مون بسختی کار می کردیم،موقع اعلام نمره؛ با اصرار از استاد خواستیم نمره مون رو قبل از همه به خودمون اطلاع بده. بالاخره قبول کردند و در کمال ناباوری گفتند قرار هست 15 براتون رد کنم oO
خیلی تعجب کردیم آخه استادمون حقیقتا استاد خوب و منصفی بودند، دوستم خیلی ناراحت شده بود و شروع کرد با استاد صحبت کردن که بر چه اساسی شما این نمره رو در نظر گرفتین و کارمون چه مشکلی داشته و ...
اما من هیچ حرفی نزدم، یعنی هیچ دلیلی برای اعتراض نمی دیدم شوکه شده بودم اما در اون مدت اونقدر استادم رو شناخنه بودم که بهش اعتماد کنم، می دونستم همیجوری یه کاری رو انجام نمیدند و حتما بیش از این حقمون نبوده و با خودم می گفتم احتمالا بیش از این ها ازمون انتظار داشته و ما نتونستیم به اون خوبی از پس کار بر بیایم، برای همین هیچ حرفی نزدم.
استاد نمره کامل را بهمون داد اما من اون روز و تمام روزهایی که به یاد حس و حال اون روزم میوفتم برای خودم متاسف میشم؛ که چرا من به انسانی که تنها مدت کوتاهی بود که می شناختمش و تنها ذره ای از صفات خوب خدا را داشت اینقدر اعتماد داشتم و حاضر نبودم به چیزی که به نظر حقم بود و بهم داده نشده بود اعتراض کنم در حالیکه به خدا که خوبی مطلق هست و از آغاز همراهم بوده به این اندازه اعتماد نمی کنم و با کوچکترین اتفاق لب به اعتراض باز می کنم.
خدایا شرمنده ام که تو همیشه هستی و من نمی بینمت
یاعلی
- ۹۳/۰۹/۱۵
باید به خدا اعتماد کرد
این مطلبتون تسکینی بود بر احوالات این روزهام ...