استجابت
سلام
همگی بعد از سریال یوسف پیامبر تقریبا از جریانات و وقایع زندگی ایشون کم و بیش مطلع هستیم
میگن زمانی که زلیخا برای وسوسه ی حضرت یوسف زمینه چینی کرده بود، حضرت یوسف برای رهایی از دام زلیخا، اینگونه با خدا صحبت کردند که:
خداوندا من حاضرم سختی زندان را تحمل کنم اما در دام زلیخا گرفتار نشوم.( نقل به مضمون :) )
و اینگونه شد که جناب یوسف از دامی که زلیخا برایشان گسترده بود رهایی یافته و روانه ی زندان شدند.
میگن اگر حضرت یوسف با خدا اینگونه صحبت نکرده بود که برای رهایی از وسوسه های زلیخا حاضر است به زندان بیافتد، تقدیری دیگر برایش نوشته می شد
.
.
تکرار مکررات کردم تا گوشزد کنم به خودم برای سرنوشتی که خدا برای تو در نظر گرفته معترض نشو، برای خدا تعیین تکلیف نکن خدا همیشه بهترین ها را برای تو مقدر می کنه
____________________________________________
یک هفته قبل از امتحانات از دانشگاه بر می گشتم و منتظر اتوبوس بودم، شهر محل تحصیلم خیلی سرد هستش و من داشتم از سرما قندیل می شدم با خودم می گفتم الان دیگه جمجمه ام هم می ترکه و مغزم بیرون می ریزه(مثل این کارتون های انیمیشن )
هیچی دیگه داشتم با خودم و خدا صحبت می کردم می گفتم خدایا الان سرمانخورم بذار برای بعد امتحانا
.
الان دو هفته از آخرین امتحانم گذشته و دقیقا دو هفته هست که بنده ی همیشه معترض خدا سرما خورده و خوب نشده :(
.
خدا دعامو مستجاب کرد و توی مدت امتحانم سرما نخوردم اما من موندم برای چی منی که هیچ از علم و حکمت خدا نمی دونم، برای خدا تکلیف مشخص می کنم؟؟؟؟؟؟؟
___________________________________________
خداجونم تو عالمی و صابر و من نادان و عجول
اما مهربانترینم این نادانِ عجول هیچ عالمی عالم تر از تو نمی شناسد پس مثل همیشه بر گناهانم صبوری کن و مرا ببخش.
یاعلی
- ۹۳/۱۱/۱۷