دلانه


    نویسندگان

    ۱۵۸ مطلب توسط «سما بانو» ثبت شده است

    ۲۴
    آبان
    ۹۵










    • سما بانو
    ۰۳
    آبان
    ۹۵

    هیچ چیز نمی تونست اینقــــــــــدر خوشحالم کنه

    قبل از دفاع به استاد راهنمای کارشناسیم ایمیل زدم که اگر ایران هستند تشریف بیارن برای دفاع ... عذرخواهی کردند و گفتند نیستند وگرنه حتمااا میومدن و اضافه کردن که اگه امکانش هست اسلایدها رو براشون بفرستم که در جریان کارم قرار بگیرند... کار رو فرستادم و از دیدن جوابشون ذوق زده شدم :)

    کاش موقع دفاع بودند تا سرخم می کردم و می گفتم کوچکترین پیشرفت پژوهشیم رو همیشه و همیشه مدیونشون هستم 

    الهی هر جا هستند لطف خدا شامل حالشون بشه



    دو هفته از دفاع پایان نامه میگذره و من همچنان خسته ام

    مثل وقتی از یه مسافرت خیلی طولانی و سخت برمیگردی و تازه همه خستگی ها خودشون رو به طریقی نشون میدن

    چند روز اول که انگاری از یه بلندی پرت شدم از بس کوفته بودم، بعدم که به خیل عظیم سرماخورده ها پیوسته و هر چند دونه دونه از جمعیتمون کاسته شد ولی من همچنان پایه ی ثابتشون هستم :)

    اینا باعث شد نتونم مثل سابق به دلانه سر بزنم، هر چی هم که به ذهنم میرسید هنوز نوشته نشده، محو میشد ... برای همین شادی امروزم رو بهانه کردم برای نوشتن 


    آرامشی همیشگی نصیبتون

    یاعلی

    • سما بانو
    ۲۱
    مهر
    ۹۵



    کتاب آه، بازخوانی مقتل حسین ابن علی علیه السلام
    ----------------------------------------

    بابت کیفیت بد تصویر عذرخواهم

    التماس دعا


    یاعلی

    • سما بانو
    ۱۱
    مهر
    ۹۵

     



    محرم آمده شکر خدا کنیم همه .... به گریه محشر کبری به پا کنیم همه

    به شکر اینکه رسیدیم به عزای حسین..... ز سینه عقده یک ساله وا کنیم همه

    قاسم نعمتی


    ------------------------------------------------------------

    دست هامون رو به آسمون، من برای تو، تو برای من... برای هم دعا کنیم

    • سما بانو
    ۱۸
    شهریور
    ۹۵

    میخوام اعتراف کنم که بنده یک انسان به شدت حسود ؛ که نه یک انسان به شدت غبطه خور( ترکیب درستیه؟ :) ) هستم 

    من دلم حرم میخواد ... خیلی زیاد 

    کاش میشد هیچ وقت هیچ کس ازم خداحافظی نمیکرد بابت زیارت رفتنش :(

    چقدر این مدت هم همه دوستان و اقوام راهی مشهد الرضا شدن


    خواهرجان هفته پیش مشهد بودن میگم هر دری که رسیدین یه سلام از طرف من بدین که هر دفعه من به هر در می رسیدم، می ایستادم و سلام میدادم و حرص برادرزاده جان رو در می آوردم 

    بعد خواهرزاده ها همون مشهد گزارش میدادن که امروز فلان خاله رو دیدیم و فلان دایی رو چقدر امروز به یادش بودیم و ...
    معترض شدم که ای بابا پس من چی؟

    میگن: شما لطفا چند لحظه دست از سرمون بردار :) ... تو که همه جا باهامون هستی ... هر در یه بوسه و یه سلام از طرف تو 

     و من اون لحظه یک ذوق زده ی گریون بودم

    حالا یکی از دوستان فردا عازم مشهده و یکی دیگه کربلا... و من دلم هوایی شده دوباره 


    من به هوای حرمت محتاجم ... مددی

    • سما بانو
    ۱۲
    شهریور
    ۹۵

    خسته نشدی انقدر نوشتی و پاک کردی؟
    پاک کرده و نکرده دوباره نوشتی و نوشتی

    واقعا خسته نشدی؟

    شانس آوردیم که تو مختار آفریده نشدی و همون کاری که بهت گفته شده و بی کم و کاست و بدون نق زدن انجام میدی

    و گرنه اگه من به جای تو بودم 

    برای پرونده ی خودم هم کلی نق میزدم که آخه خداجون چرا حرف های این بشر رو باور می کنی؟ تو که خودت بهتر می دونی قرار نیست سر حرفش بمونه :( چرا باز میگی همین که صدای الهی العفوش رو شنیدی هر چه کرده و نکرده رو پاک کن و نادیده بگیر

    .
    .
    .
    خدا را شکر که من به جای تو نیستم 

    خدا را شکر که خدای خوبی داریم

    ------------------------------------------------------------------------

    شهادت امام المتقی، جواد الائمه نور دیده علی بن موسی الرضا علیه السلام رو تسلیت میگم

    التماس دعا

    • سما بانو
    ۰۵
    شهریور
    ۹۵

    سلام

    انقدر کلمه توی ذهنم در حرکته که نمی تونم بهشون ترتیب بدم و بنویسمشون

    دلم برای بیان و بیانی ها تنگ شده بود.....دلم برای حرم آقاجانم امام رئوف هم تنگه بدجووور


    امروز روز زیارتی آقاامام رضاجان علیه السلام هم هست... خوش به حال زائرانشون ... خوش به سعادت مجاورانشون

    با یکی از دوستام به مشکل برخوردم و ازش دلگیرم اونم الان زائر آقاست... بی خیال دلخوری شدم بهش پیام دادم که نایب الزیاره باشه، میگه موقع دعای ندبه تو صحن انقلاب یادم بوده ... وااای که چه حس خوبیه این که یکی یه جای خوب بیادت باشه...

    هر موقع به یاد کسی افتادیم براش دعا کنیم و بهش بگیم ... این دعا کردنه خیلی اثر داره شاید متوجه نشیم الان ولی کمترین سودی که برای خودمون داره دلمون رو آروم و پرمحبت می کنه... بهش بگید تا بدونه به یادش بودین که براتون مهم بوده(البته از نوع مجازش:) ) 


    ببخشید که بعد این مدت که نبودم مطلب به درد بخوری نذاشتم فقط دلم میخواست بگم بیادتون هستم و دعاگو...
    -------------------------------------

    عذرخواهی می کنم که کمتر می تونم از مطالب خوبتون استفاده کنم، خیلی وقت ها هم میخونم و نظر نمیگذارم

    درگیر پایان نامه ام :( ... دعا کنید به خوبی و به زودی تموم بشه 

    عنوان: # صحن آزادی_ علی رسولان

    • موافقین ۸ مخالفین ۰
    • ۰۵ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۳۱
    • سما بانو
    ۰۹
    مرداد
    ۹۵

    شهادت حضرت امام صادق علیه السلام را تسلیت عرض می کنم.


    رهبر انقلاب: یکی از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنه‌دلّالها که اگر جنسی را بخواهند، توی سرِ جنس میزنند و آن را بی‌اهمیت میکنند تا دارنده آن جنس راحت آن را از دست بدهد! نظام اسلامی شما بسیار مهم، ارزشمند و بزرگ است؛ استعداد ملت ایران هم بسیار درخشان است؛ اما دشمن دائم توی سرِ جنس ارزشمند ما میزند.

    امام_صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام به صحابی خود فرمود: «اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند این ریگ است، باور نمیکنی؛ اگر یک ریگ هم در دستت بگیری و همه دنیا شهادت بدهند که الماس است، باز هم باور نمیکنی! مهم این است که بدانی چه در دست داری.» تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه عظیمی در اختیار دارد و بداند چه امتداد باارزشی در دنیای اسلام دارد. ٨٢/٧/٢٢


    https://telegram.me/azf06/1705

    • سما بانو
    ۰۷
    مرداد
    ۹۵

    امروز تولد سه سالگی دلانه اس و البته دو سالگی نسخه جدیدش :)

    الهی که قدم هر مولودی مبارک باشه و عمرش بابرکت و عاقبتش ختم بخیر

    دلانه... حرف دل، اسمشم قشنگه ها 

    خیلی حرف ها دارم برای زدن اما این روزا اصلا نمیرسم متاسفانه ... 

    برای همین قرار بود یکی دیگه از دوستان زحمت مطلب امروز رو بکشه که نشد و من خدمت رسیدم

    ببخشید که شاد و مناسب یه تولد خوشکل نبود :)

    الهی که همیشه   لبتون خندون، تنتون سالم و دلتون آروم باشه با یاد خدا

    -----------------------------------------

    بعدا نوشت: فراموش کردم بگم مشهد نایب الزیاره تمام بزرگواران بودم و به نیابتتون زیارت نامه و نماز زیارت هم خوندم.

    درگیر پایان نامه ام ... دعا کنید به خوبی و خوشی این دوران هم بگذره و نتیجه خوبی داشته باشه

    • سما بانو
    ۲۴
    تیر
    ۹۵

    دو سالی بود که یک دفعه ای طلبیده میشدم برای زیارت امام رئوف (علیه السلام) 

    یک دفعه ای یعنی طی چند ساعت راهی میشدم ... قربون آقا برم

    اما خب از مدت ها قبلش دلتنگشون بودم و التماس میکردم برای زیارتشون


    امسال تقریبا از دوماه پیش تاریخ سفرمون مشخص بود، هر موقع چشمم گنبد آقا رو میدید به رسم ادب سلام میدادم و عرض ارادت میکردم

    اما دیگه التماس و اشکی برای زیارتشون نبود آخه می دونستم که فقط یه کم دیگه باید دووم بیارم

    از دو هفته پیش انقدر حرف رفتن و نرفتن شد که دلم لرزید .. نکنه آقا جان چون بیتاب نبودم نخواید راهم بدید

    دیگه نگاه هام با التماس بود با خواهش و اشک که آقاجانم میشه بازم اجازه گدایی بدید میشه اجازه بدید بازم نفس بکشم در حریم حرمتون


    متوجه شدم همیشه باید برای محبوبت، اشتیاقت رو نشون بدی باید نشون بدی بدون اون هیچ نیستی، باید برای وصال اشک بریزی باید خودت رو حقیر بدونی و گردن کج کنی

    حضرت آقا، محبوب من، محتاج نگاه مهربون همیشگی تون هستم با سری که از خجالت پایینه و دستی که مثل همیشه خالیه و به سمتتون دراز شده

    ان شالله جمعه راهی حرم حضرت آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) هستم

    به شرط لیاقت نایب الزیاره و دعاگو هستم و محتاج دعاتون


    کار گدا گدایی و کار آقا کرامته، دلم مث قنوتی که منتظر اجابته

    با التماس و اشک و آه میگم غریب الغربا تمام آرزومونه با هم بریم کربُـ بلا

    --------------------------------------------------------------------

    دست هامو رو به آسمون من برای تو، تو برای من ... برای هم دعا کنیم

    کنکوری ها رو فراموش نکنیم ...خواهرزاده جان من هم کنکور داره، براش دعا کنید لطفا ... الهی همشون موفق باشند و اونچه خیره براشون رقم بخوره

    • سما بانو
    ۱۵
    تیر
    ۹۵


    ماهِ رمضان اگر خدا میبخشد
    محض‌گُل‌روی‌مجتبـے‌میبخشد

    غصہ نخورید آخرش این آقا
    یک کرب‌و‌بلا بہ‌جمع‌ما‌میبخشد


    آقاجانم میدونید که به امید عنایت شما این دو بیتی دیوانه کننده رو گذاشتم گوشه وب... هر بار دیدمش و خوندمش بغضم بیشتر شد

    من به خودم هیچ امیدی ندارم اما تمام نگاهم به دستان کریمانه شماست

    و ایمان دارم که هیچ کس ناامید از در خونتون بر نمی گرده

    • سما بانو
    ۱۳
    تیر
    ۹۵


    دیروز افطار مهمان بودیم، بیست دقیقه به اذان بود و داشت ماه عسل نشون میداد و به نظرم از اون جایی که مهمان برنامه داستان سوزناکی نداشت کسی تماشا نمیکرد. سفره رو که چیدیم، وضو گرفتم و نشستم کنار تلویزیون، سومین برنامه ای بود که ازش میدیدم، داستان زندگی یک جوان مخترع اهوازی بود، چسبیده بودم به تلویزیون تا بهتر بشنوم، دنبال کنترلش گشتم که صدا را بیشتر کنم که دیدم ای بابا عینک به چشمم نیست یادم امد موقع وضو کجا گذاشتمش...

    همینطور که صدا رو بیشتر میکردم گقتم: بگو چرا نمیشنیدم عینکمو نزده بودم ... همه خندیدن، گفتم: جدی میگم، نمی دونم هیچ توجیه علمی داره یا نه ولی واقعا بارها تجربه کردم این رو... پسر عمو میگه: زیادی وابسته اش شدی برای همین وقتی نباشه تمرکز نداری و حواس دیگه ات رو تحت الشعاع قرار میده

    نمی دونم استدلال پسرعمو درسته یا نه، اما کاش به او هم به همین اندازه دلبسته هم که نه لااقل وابسته میشدم طوری که وقتی یک لحظه ازش غافل میشدم تمرکزم رو از دست میدادم و تمام حواس پنج گانه ام که هیچ تمام اندامم کارشون مختل میشد شاید اینطوری بیشتر حواسم بهش بود 

    • سما بانو
    ۱۱
    تیر
    ۹۵

    خواستم پارتی بازی کنم و امروز رو یادآوری کنم اما نتم یهو قطع شد

    اما هنوز چندساعتی مونده تا پایان 11 تیر


    به فرموده مقام معظم رهبری حفظه الله، از 7 تیر(6) تا 12 تیر هفته حقوق بشر آمریکایی هست.

    امروز 11 تیر، شهادت چهارمین شهید محراب آیت الله صدوقی(ره) 

    روحشون شاد

    ای کاش ...


    ------------------------------------------

    امروز مطلبی میخوندم، یادم افتاد به مکالمه ای که با دوست شیرازیم داشتم خواستم اینجا مطرحش کنم و افسوس بخورم اما شاید میشد همه رو به یک چوب زدن. برای همین فقط یه ای کاش ازش موند.

    و ... کلماتی هستند که قورتشون دادم

    • سما بانو
    ۱۱
    تیر
    ۹۵

    آآآآآآه

    فقط و فقط چند روز باقی مونده

    انگار همین دیروز بود که شاد بودم از زنجیر شدن شیطان بیرونی و امیدوار به اینکه بربیام از پس شیطان درونی(نفس) 

    مدام در کلنجار بودم باهاش، ولی میدیدم که اکثر مواقع( اقلا بیش از قبل) پیروز میدون بودم


    اما الان نگرانم

    حالا که داریم به آخرین روزها نزدیک میشیم، حالا که داریم به روزهای رهایی شیطان نزدیک میشیم

    دل نگرانم، نگرانم که نکنه همچین درست و حسابی نفسم رو سر به راه نکرده باشم

    نکنه همین که شیطان کمی قلقلکش داد از راه به در بشه

    خدایا پناه می برم به تو از شر نفسم

    از گناهانی که فاصله بندازه بین من و تو

    خدایا پناه می برم به تو


    -----------------------------------------

    یادمون باشه ما مدعیان که بارها تکرار کردیم که اگه زمان امام حسین (ع) بودیم چه ها می کردیم... الان وقتشه
    قرار نیست همه آزمون یکسانی داشته باشند... تلاش کنیم در آزمون هایی که برامون در نظر گرفته شده شمر نباشیم
    #القدس لنا 
    • سما بانو
    ۰۶
    تیر
    ۹۵

    ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار


    از امام صادق علیه السلام درباره حسنه در این آیه سوال شد، فرمودند:

    والله منظور از حسنه، علی علیه السلام است.

    خدایا به ما در این دنیا علی را عطا کن. نه فقط دوست داشتن علی که دوست دار علی میتونه رباخوار باشه، دروغگو باشه و...

    ما را شیعه علی قرار بده که شیعه علی کاری برخلاف شیوه علی انجام نمیده.

    ____________

    التماس دعا

    • سما بانو
    ۲۶
    خرداد
    ۹۵

    خودت سرشتمون رو طوری آفریدی که دوست داشته باشیم کسی که بهمون نیکی می کنه و هر کسی که بهمون ضرری برسونه رو دوست نداشته باشیم


    برای همینه که انقدر دوست دارم

    تو مجازاتم کنی چیزی جز عدل تو نیست پس ظلمی به من نکردی 

    و اگر ببخشی من رو شرمنده تر از قبل می کنی


    تو سراسر خیری و نیکی... پس چطور میشه تو رو دوست نداشت



    +
    حب الله نار لا یمر علی شی الا احترق

    • سما بانو
    ۲۵
    خرداد
    ۹۵

    داشت از عدل خدا حرف میزد

    میگفت: غمت نباشه، خدا عادل ترینه، نمیگذاره حقی ناحق بشه


    و من با خودم فکر میکردم هر چقدر هم عدالتخواه باشم اما عدل خدا ...

    خدایا لطفا با من از روی فضل و رحمتت برخورد کن من طاقت عدل تو رو ندارم

    • سما بانو
    ۲۴
    خرداد
    ۹۵

    صدای جیرجیرک ها رو که میشنوم

    میگم ببین چقدر خوبه این صدا

    میگه اااااه کجاش خوبه؟

    میگم تصور کن الان پشت بوم خوابیده باشی و زل بزنی به ستاره های خوشکل آسمون و این صدا رو بشنوی

    میگه اوووووه برو بابا تو چقدر تخلیت قویه

    میگم تخیل قوی نمیخواد یه ذره توجه میخواد


    +
    هر بار که زیر لب الهی العفو رو تکرار می کنم ناخوادآگاه پل صراط رو تخیل می کنم

    هر بار سرم رو کج می کنم و منتظر کمکم

    هر بار چند نفر رو می بینم که میدونم ائمه (علیهم السلام) هستن 

    هر بار با اشک منتظر شفاعتشونم

    و اینبار ملتمس تر میگم الهی العفو


    +

    نمی دونم تخیل قوی خوبه یا بد ولی هر بار نفس کشیدن رو سخت تر می کنه

    • سما بانو
    ۲۱
    خرداد
    ۹۵

    چلیپای عزیز این روزا بیش از قبل به دعای دوستانش نیازمنده

    بیاید این روزهای عزیز برای رفع گرفتاری ها، سلامتی و آرامش همه دعا کنیم

    دست هامون رو به آسمون، من برای تو، تو برای من...

    • سما بانو
    ۱۹
    خرداد
    ۹۵

    مگه میشه کریمی یه مهمونی برگزار کنه و به مهمونش بگه نخور؟

    مگه یه میزبان خوب مهمونش رو محدود میکنه؟ مطمئنا توی این محدودیت باید نفعی برای مهمون باشه

    میگه همه اعضا و جوارحت رو مراقبت کن اما تاکید میکنه شکمت رو از خوردن و آشامیدن حفظ کن اگه بخوری روزه باطل میشه

    این یعنی چی؟

    یعنی قراره ما با همین نخوردن به یک جایی برسیم

    کجا؟

    میگه شکمت که گرسنه بشه تمام اعضا و جوارحت سیر میشه... از گناه سیر میشه

    طول روز تا یکی میاد حرف بزنه غیبت کنه میگیم حال داریا 10 ساعته هیچی نخوردم ...

    همین که افطار کرد میگه خب چی میخواستی بگی

    همین که شکم سیر شد بقیه اعضا گرسنه میشه برای گناه 

    پس باید حواست رو بعد افطار هم جمع کنی همچین نخوری که وزن 70 کیلویی قبل ماه رمضان بشه 75 کیلو 

    اگه طول افطار تا سحر هم حواست به شکمت باشه 

    وقتی 20 روز رو طی کردی کم کم آماده میشی برای ارتباط 

    اون موقع است که میگه قران رو جلوی خودت باز کن 

    نمیگه بخون میگه بازکن.... الان باید خودت رو با آیه های قران محک بزنی 

    ببینی چقدر با اونچه که گفته همخوانی داری؟


    پس توی این مهمونی قراره شکممون رو گرسنگی بدیم تا برسیم به عرف نفس

    برسیم به خداشناسی

    برداشتی از سخنان دکتر قنبری در برنامه طلیعه

    • سما بانو